رستنی ها....

از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...

رستنی ها کم نیست/من و تو کم بودیم

خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم

گفتنی ها کم نیست /منو تو کم گفتیم

مثل هذیان دم مرگ از آغاز چنین در هم و برهم گفتیم

دیدنی ها کم نیست/من و تو کم دیدیم

بی سبب از پاییز جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم

چیدنی ها کم نیست/من و تو کم چیدیم

وقت گل دادن عشق روی دار قالی بی سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم

خواندنی ها کم نیست

من و تو کم خواندیم

من وتو ساده ترین شکل سرودن را در معبر بادبا دهانی بسته وا ماندیم

من و تو کم بودیم.........

پ.ن1:این آهنگ فرهاد ممکنه عاشقانه نباشه.ولی من تعبیر این طوری ازش دارم.و من رو به طرز بی رحمانه ایی یاد جدایی ها میندازه

پ.ن2:این آهنگ آیینه من شده این روزها.....

پ.و من نمیدانم در روزهای بی رنگ و رو باید به چه چشم دوخت......

                                

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 26 تير 1390برچسب:my heart,ساعت 16:40 توسط nastaran|


آخرين مطالب
» تمام!
» let some body love u
» تاریکی
» شبیه شده ام
» when I was young
» نفر بغل دستی!
» نظریه میدهیم!
» شکمو!
» thanking god
» شلوغ!
» me...
» خوشحال!
» نام دیگر من
» بی ربط!
» life
» قیصر
» so close,no matter how far
» from deep inside
» وقتی نظراتت دوستت غیر فعاله!
» در چنته ی من جز به ندانستن نیست

Design By : Pichak